بازی با آتش بارت اول

#رزی
رزی: نه این کار رو نکن لطفا من دوست دارم ما ی راهی پیدا می کنیم
جیمین:می خوام بدونی دوست دارم ولی من دیگه نمی تونم دووم بیارم
(و جیمین خودش رو پرت می کنه از اسمون خراش)
رزی: نههههههههههههههههههههههه
(در باز می شه)
لیسا: رزی اینجا چیکار کی کنی چرا گریه می کنی
رزی: جی.. مین
(صدای امبولانس میاد)
#لیسا
نمی فهمیدم رزی چی می گه برای همین از بالا پایین رو نگاه کردم تو ساختمون خیلی ارتفاع داشت چیزی نمی دیدم فقط صدا ی امبولانس اومد من سریع از پله پایین رفتم که دیدم دارن جسدی را با خود می برن که فهمیدم اون جیمین هست
.........
#خاص #زیبا #جذاب #جالب #شیک #بینظیر #قشنگ #ایده #خلاق #هنری #خوراکی
دیدگاه ها (۵)

گم شدن لیسا پارت 21

بازی با اتش پارت دو

گم شدن لیسا پارت ۲٠

گم شدن لیسا پارت ۱۹

هوففف....دارم از خودم می ترسم خدایییییحاجی یکی از قدیمیییییی...

رمان فیک پارت16 بچه ها حس میکنم رمانم خیلی طولانی شدهج:مشکل ...

تبلیغات رمان نفرین شده ات : من ! ... می تونم ؟ رزی : دختره ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط